o*o*o*o*o*o*o*o نامه ای که نوشتی هرگز نگرانم نکرد گفته ای بعد از این مرا دوست نخواهی داشت اما نامه ات چرا انقدر طولانی است؟ تمیز نوشته ای پشت و رو دوازده برگ؛ این خودش یک کتاب کوچک است هیچکس برای خداحافظی نامه ای چنین نمی نویسد نامه ات نگرانم نکرد هاینریش هاینه
*-*-*-*-*-*-*-*-*-* چهارده ساله که بودم عاشق پستچی محله مان شدم خیلی تصادفی رفتم در را باز کردم پشتش به من بود وقتی برگشت قلبم تند تر میزد سلام کردم نگاهش به چشمانم دوخته شده بود سرم را پایین انداختم و گفتم نامه ای برای من دارید ؟ گفت: بله مادرم از توی اتاق داد زد دخترم کی هست ؟ گفتم پستچی مادر جان مادر گفت: بگو بیاد خونه یه چایی بخوره خستس چیزی نگفتم و نگاهی به پست چی کردم پست چی یه قدم تو اومد و داد زد خاله مریم ممنون مزاحم نمیشم نامه و بدم برم منتظر بودم تا نامه را بدهد نمیدونم در نامه چه بود ؟ ولی از طرف پدرم بود نه از طرف پدرم نبود از طرف همرزمش ناصر بود انگار نامه برای من بود بازش کردم و خوندم خیلی مقدمه چینی کرده بود ... از اونا گذشتم و سراغ اصل مطلب رفتم پدرم فوت شده بود اشک در چشمانم جمع شده بود برگه خونی بود انگار موقع فوت پدرم این نامه را نوشته بود گفت برایش آرزوی شهید شدن بکنم و زحمت این خبر را من به مادر مریضم بگویم اما چگونه ؟ ناگهان در خیالم بودم که پست چی گفت خیره حالتون خوبه ؟ گفتم بله خیره کجا رو باید امضا کنم من به مادرم این موضوع را نگفتم تا موقعی که جنازه ی پدر رو آوردن مادر در کنار پدر از هوش رفت من ماندم یتیم در اون روز من بودم که گریه نکردم و خودم رو زمین نزدم عین مجسمه خشکم زده بود و هیچی رو باور نمیکردم من به تنهایی در آبادان بزرگ شدم و زندگی کردم کسی رو نداشتم ! که بهش پناه ببرم تنها کسم مادرم بود که 😢 آن هم از دست دادم 😢 در سن ۱۷ سالگی با همرزم پدرم ناصر ازدواج کردم به همراه ناصر به تهران آمدیم و زندگی مان را شروع کردیم بعد دوماه ناصر با صورت جمع شده و ناراحت به خونه اومد بهش گفتم چیزی ازت نمیپرسم هرموقع دوست داشتی میتونی بگی به پام نشست و گفت مینو جان نمیخواهم زخم دلت را تازه کنم گفتم ناصر مقدمه چینی نکن و اصل مطلب رو بگو گفت میخوام برم جبهه سکوت کردم گفت ترو خدا نمیخوام ازم ناراضی باشی سرم و پایین انداختم و سکوت کردم گفت التماست میکنم مینو دلم آروم و قرار نداره با اشک سرم را بالا اوردم و گفتم خدا همراهت باشه ناصر جان نمیدانستم از قبل نقشه داشته است صبح بعد اینکه از خواب بیدار شدم نبود نامه ای نوشته بود و گفته بود حلالم کن بعد یکسال چشم انتظاری جسد تیکه تیکه شده ناصر رو اوردن خدا لعنتشون کنه به تن مرده ی همسرم هم رحم نکردن من تنها فقط به خودم پناه اوردم و شب ها با یادش میخوابم ناصر جان خدا ازت راضی باشد *-*-*-*-*-*-*-*-*-* نویسنده : ناشناس
oOoOoOoOoOoO کوچیکتر که بودم و فلسفه ی مرگ رو نمی دونستم وقتی نبودن ِ آدم ها طولانی می شد بهم میگفتن رفته پیش خدا وقتیم می پرسیدم برای چی؟ مامان بزرگم دست می کشید روی موهام و میگفت خدا هر کی رو بیشتر دوست داشته باشه زودتر می بره پیش خودش با خودم میگفتم کاش خدا مامان بابامو زیاد دوس نداشته باشه، خانم معلم رو زیاد دوست نداشته باشه نمیخواستم اونارو با خدا قسمت کنم. بزرگتر که شدم فهمیدم، یه سری رفتن ها دست ما نیست من نمی تونستم جلوی اسباب کشی خونه ی نسترن اینا رو بگیرم، نمی تونستم جلوی عوض شدنِ معلم سال سوم دبستانم رو بگیرم، نمی تونستم جلوی مرگ جوجه های حیاط پشتی رو بگیرم نمی تونستم جلوی خشک شدن توت خونه ی خانجون رو بگیرم، نمی تونستم جلوی کوچیک شدن مداد روزنامه ای و تموم شدن ِ دفتر نقاشی هامو بگیرم بزرگتر که شدم فهمیدم، یه سری چیزا رو باید از دست داد و هرچه قدر هم که برای داشتنشون التماس خدارو بکنی بازم باید یه روزی ازشون دل بکنی حالا از اون موقع سالها گذشته، اما ما هنوز همون بچه هایی هستیم که رفتن و تموم شدن و از دست دادن رو باور نداریم و می زنیم زیر گریه همون بچه هایی که گم شدن پاک کن هامون اشکمون رو در می اورد و شکستن دست عروسکمون قلبمون رو می شکست ما هنوز همونقدر دلبسته ایم به این وابستگی و هر بار که می بازیم، باز هم دلخوشیم به یک بازی دیگه oOoOoOoOoOoO الهه سادات موسوی
سلوم به برو بچ خنگولستان *aahay* *haj_khanom* چطور مطورید ؟؟ حال و احوالتون چطوره ؟؟ خب خبر اینکه ،ابدیت ورژن هشته خنگولستان تکمیل شد و فکر میکنم تا چند دقیقه دیگه بره روی گوگل پلی برای ارائه شدن *amo_barghi* *amo_barghi* الان دارند بررسی میکنن که ویروس میروس و سیروس و برنامه ی هک و اینا نباشه *modir* *modir* *fekr* من یه سری توضیحات برای تغییراتی که تو این ابدیت دادیم بهتون میگم ببینید چه کردیم و قراره با چی در بیوفتید ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
نقاشی های ارسال شده به خنگولستان از تاریخ 16 مهر تا 26 مهر ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ بعله یه نقاش داریم که هنوز نسخه های اولیه رو داره استفاده میکنه و جا داره بهش بگیم دمت گرم و دمت گرم *ghalb* *ghalb* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تیری ز کمان چشم تو گشت رها هیچ خریدار نبودش قلب من گفت برپا یه شعره یهویی گذاشتم تنگش ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نقاش ما میفرماید هر گز زیر چادر شالوار صورتی نپوشید گیساتونم پریشون نکنید و دستش هم درد نکنه *gol_rose* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از قدیم و ندیم گفتم کنکور خریه که دم در خونه همه میرینه ببخشید میشینه :khak: :khak: ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بسیار نکته مهمی بود ، انصافا فضای مجازی و حقیقی نداره مثلن فک کنید که با کسایی که تو فضای مجازی هستید دقیقا رو در رو میحرفید همون قدر باید حریم ها رو حفظ کنیم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بعله نقاشمون میفرماید تو روزات آرومه من چقدر خوشبختم اینجا یکی داغونه تو خیالت هم نیست من چقد خیارم که شدی بی خیالم تو چقد پیازی دلم نمیشه راضی ابنم برا طناز *gij_o_vij* *gij_o_vij* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اره باوا یواشکی میچو#سن برا خودشون بی ادبیاتا تازه زیر بارم نمیرن میندازن گردنت ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ الحی عامیل *fereshte* *fereshte* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*. از گلورینا به ایرزاکسلام بی حوصله جانمیدانی چرا در هیچ نامه ای حالت را نمیپرسم؟ چون میدانم نامه هایم بی جواب استمیدانم برایت آنقدر ارزش ندارم که قلم به دست بگیری کاغذ را پر کنی و نامه را پست... اصلا هرجور حساب کنیم من ارزش لحظه ای فکر کردن هم ندارم... میدانم اخمو جان ... میدانمامروز ایزابل و دوستانش اینجا بودند... دوستانش هم مثل خودش مهربانند... آرامنداز آن نوع آدمهایی که این روزها به شدت نیاز دارم اطرافم باشند... ایزابل هم که با آن چشم هایش هرروز مرا یاد تو می اندازد... همه داشتند درباره زندگی شان میگفتند... هرچیزی که از دهانشان خارج میشد ذهن مرا معطوف میکرد به سمت تو ...تعریف کنم خنده ات میگیردمثلا یکی داشت میگفت نمیتواند روی یک خط صاف راه برود و من یاد خطوط اطراف چشمت موقع خنده هایت افتادم... دیگری گفت به من فقط لباس های مشکی می آید... من یاد موهای مشکی و همیشه شانه کرده ات افتادمیکی دیگر داشت میگفت منتظر مانده ام پول هایم را جمع کنم و آن دستکش های چرم را بخرم... و من فکر کردم چقدر باید منتظر بمانم تا بتوانم دوباره دلت را بخرم؟اصلا شیرین تر از انتظار تو را کشیدن که چیزی در این دنیا نیست... حتی انتظاری که برای توست از آن شیرینی های خانگی کیتی هم خوشمزه تر است. از همان هایی که تابستان ها در باغ عمارت مینشستیم و کیتی برایمان میپخت و می آورد... از همان هایی که همیشه برای تکه آخرش دعوا داشتیم و در نهایت تو شیرینی را از دستم میقاپیدی اما نمیدانم چطور میشد که تو میبردی ولی تکه آخر را من میخوردممیگفتی آن جور که تو مرا نگاه میکنی از گلویم پایین نمیرودکاش الآن بودی و مرا میدیدی شاید باز هم نگاه هایم باعث میشد به نفع من کوتاه بیایی... مثلا بگویی بیا من برای تو آنجور که تو مرا نگاه میکنی من اصلا نمیتوانم خودم را از تو بگیرممیدانی بی حوصله جان؟ ایزابل هنوز هم نمیداند من عاشق توام... فکر میکند دوستی بودی که دیگر نمیخواستی من در زندگی ات باشم... برای همین راحت میگوید گلورینا! به او فکر نکن او لیاقت نداشت که تو را در زندگی اش نخواست! و من لبخند میزنم... به ظاهراصلا از تو با لیاقت تر در این دنیا هست!؟من بی لیاقت بودم... همه ی ایراد های آن زندگی از من بود... تو بهترین انسان دنیایی... مگر غیر از این است؟اصلا تو گلورینا را از منجلاب بیرون کشیدی! گلورینا بی ایرزاک بی معنی استگلورینا باید منتظر بماند... چه کسی غیر از ایرزاک ارزش صبر و انتظار را دارد؟فقط میدانی از چه میترسم؟ از اینکه تو را کسی بدزدد از من... هرچند تو دیگر برای من نیستی....اما بدان من همیشه برای توام... مثل ملک هایتتو بر من حق مالکیت داریاینجا هوا هوای گذشته استانجا آینده به تو لبخند میزند!؟❇گلورینا❇ *.*.*.*.*.*.*.*.*.*. نورا مرغوب❇❇نامه شماره ۸
نقاشی های ارسال شده به خنگولستان از تاریخ 12 تیر تا 20 تیر ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ آفرین بزشن رو حالت رگباره :khak: :khak: ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یا پرتغال بهم میدی یا جیغ میزنم *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به به شاعر میفرماید که چینه چینه دامنت سبد آبی به دستت محض رضای دخترون خودومو تو گِل میپلکونم *dance* *dance* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نخیرم ابروهام پیونده ، دماغمم پژمرده کشیدی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مبارک همه باشه دستت درد نکنه بابت تبریک *gol_rose* *gol_rose* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نقاش برامون یه گل رز بنفش کشیده ولی حال نداشته برگاشو بکشه همیجوری گردالی گردالیش کرده *mrs* *mrs* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه نقاش داریم خعلی کلاسیک برامون میکشه دمت گوریل *gol_rose* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یارب دروغ میگه اگه تنها بود که تورو صدا نمیکرد *neveshtan* *neveshtan* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خواهش میکنم ، ما کوچیک شماییم *gij_o_vij* *gij_o_vij* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میخوام لوو بدم اون نقاشمون بود که خط خطی میفرستاد فقط تو مایه بی اعصابیسم کار میکرد این اونو برامون کشید بعد خوشش نیومد سریع تابلو رو عوض کرد نقاشی پایینی رو داد *vakh_vakh* *vakh_vakh* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نقط سبک بی اعصابیسم خوشش میادا ، وگرنه بلده نقاشی بکشه ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شاعر میفرماید تو شبی در ماه تارم من برات مثل خیارم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عاقو به نظر یه تروریست داریم تو کاربرامون یکیو ترور کرد روش خط زده *esteres* *esteres* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ نقاش میفرماید یارا توهم هوای ما را دارا من در جوابش میفرمایم حال ندارم بیام تا اون دورا ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ماه تو هم عسل ، تموم زندگیتون عسلی و شیرین *gol_chehrel* *gol_chehrel* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مبارکه ، ایشا الله به پای هم پیر شید *hip_hip* *hip_hip* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دمت گرم رو مخ ، روشنش کن گرمایی پختیم *dali* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آفریق یعنی از شدت قشنگی به ریق افتادم آفریق آفریق *gol_rose* *gol_rose* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ مرررررررررررسی که هستید ، دوستتون داریم یه عالمه ، خدا قوت حافظه بخش نقاشی ریستارت شد میتونید نقاشی های جدید بفرستید ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ برای مشاهده نقاشی های سری قبلی میتونید از لینک های زیر استفاده کنید نقاشی ارسال شده از 4 تیر تا 12 تیر ◄ نقاشی ارسال شده از 29 خرداد تا 4 تیر ماه ◄ نقاشی های ارسال شده از 21 خرداد تا 29 خرداد ◄ نقاشی های ارسال شده از 14 خرداد تا 21 خرداد ◄ نقاشی ارسال شده از ده خرداد تا 14 خرداد ◄ نقاشی های ارسال شده از 4 خرداد تا 10 خرداد ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم